«این باور به حقیقتی بر میگردد که مردم در طول تاریخ آن را تجربه کردهاند.
انسانها از قدیم مشاهده میکردهاند که در هنگام شب دردهایی مانند درد دندانشان بیشتر میشود.
در پشت این باور قدیمی، یک حقیقت علمی وجود دارد. در ابتدای کار زمانی که
بشر با درد آشنا شد فکر میکرد، درد ابزاری در دست خدایان است تا انسانهای
گناهکار را توبیخ کند، اما به مرور این باور تغییر کرد.
حس درد
برای اطلاع دادن به انسانهایی است که بدانند کجای بدنشان آسیب دیده است و
این ابزار برای توبیخ آنها نیست، بلکه اعلام خطر است.
بنابراین
درد به عنوان ابزاری برای حفظ سلامت مطرح شد. اما اینکه چرا در شب درد مردم
بیشتر میشود به این دلیل است که در طول روز توجهات و صداهای زیادی در
اطراف ما وجود دارد و حس لامسه، بینایی و تحریکات محیطی در روز بیشتر مطرح
است.
همچنین سیستم عصبی بدن اولویتبندی میکند و به حسهای غیردرد کمتر اهمیت میدهد.
در طول روز به دلیل تحریکات حسی احساس درد کاهش مییابد، اما در هنگام شب
به دلیل کاهش تحریکات بدن، سیگنالهای بدن خاموش میشود و حس درد بیشتر در
مغز شنیده میشود
قبل از اینکه حس درد به مغز برسد، ابتدا حس لامسه، بینایی و حس تعادل به مغز ارسال میشود و در آخر حس درد منتقل میشود.
در طول روز به دلیل تحریکات حسی احساس درد کاهش مییابد، اما در هنگام شب
به دلیل کاهش تحریکات بدن، سیگنالهای بدن خاموش میشود و حس درد بیشتر در
مغز شنیده میشود، در نتیجه احساس درد به وجود میآید.
این احساس درد در کودکان و بزرگسالان فرقی نمیکند و در طول شب به طور کلی شدیدتر و قویتر است.»
احساس درد، لازم و مفید است
==================
هرگاه یکی از بافتها تخریب شوند، درد ایجاد میشود و همین باعث میشود که فرد برای برطرف کردن محرک درد، واکنش مناسب را انجام دهد.
حتی فعالیتهای سادهای نظیر نشستن طولانیمدت میتواند باعث تخریب بافتی
شود، زیرا باعث کمبود جریان خون پوستی در نقاط تحت فشار ناشی از وزن بدن
میشود.
هنگامی که پوست در اثر کاهش خونرسانی دردناک میشود،
شخص بهطور طبیعی و ناخودآگاه تغییر وضعیت میدهد، ولی شخصی که فاقد حس درد
است (مثلا در آسیب نخاعی) درد را حس نکرده و بنابراین تغییر حالت نمیدهد و
این حالت باعث میشود که خیلی زود پوست در نقاط تحت فشار، دچار تخریب و
پوستهریزی شود.